ای کلک!
مامان(با خوشحالی صرفا جهت تشویق و مزاح) : ای کلک ! همه لقمه هاتو خوردی؟ توپول موپول شدی ؟
روشا : کلک زدم کار خوبیه یا کار بدیه؟
مامان ( بهت زده و بدون جواب خیره نگاه می کنه! )
روشا (دوباره به زبان دیگه تکرار می کنه): مامان کار خوبی کردم لقمه ها رو خوردم یا نه؟
مامان : البته ، کار خوبی کردی .منو خوشحال کردی که همه لقمه هاتو خوردی:)
توضیح : مامان این روزا شروع کرده و به شما توضیح می ده . چه کاری خوبه و چه کاری خوب نیست. چه کاری مامانو خوشحال می کنه و چه کاری ناراحت.
راستش تا قبل از این تقریبا به ندرت از من تذکری شنیدی . به ندرت ازت توقعی داشتم. به ندرت برات خوب و بد گفتم. و به ندرت عصبانیت مامانو دیدی . اما جدیدا تصمیم گرفتم مواردی که به نظرم قابل تذکر هست ، البته دوستانه و گاهی هم با قاطعیت ابراز کنم.
دخترم به وضوح می بینم که در موردش فکر می کنی و سوالهایی می کنی.
مثلا به خاله ساحل گفتی : خاله اگه من یه کار بدی کنم ، تو ناراحت می شی ؟
خاله ساحل (مردد): هووووووم .ممکنه بعضی وقتا!
یا اینکه درباره درست یا نا درست بودن کارهات از من می پرسی .