نقاشی روی دیوار
دیروز برای دومین بار دیوار اتاق آقاجون و نقاشی کردی
{ البته دیوارای خونه خودمونو که حسابی صفا دادی و من و بابات خیلی بهت سخت نمی گیریم.ولی خوب دیوار خونه دیگران فرق داره.موضوع اصلی اینه که دلم نمی خواد با مسامحه کاری خودم موجبات سرزنش تو فراهم بشه وقتی داری رو دیوار همسایه نقاشی می کشی.دخترم به خاطر خودت تلاش می کنم به تو یاد بدم : رو دیوار همسایه نقاشی نکنیم:) }
تقریبا هرکسی از خاله ها و دایی ها و دختر خاله و حتی بهناز خانم این هنرنمایی تو رو دید گفت: خیلی کار بدی کردی . نقاشیات همیشه باید تو دفتر باشه. تو هم با جسارت تمام نگاه می کردی و می گفتی : می خوام اینجا بکشم ، نمی خوام تو دفتر بکشم.
منم به تو فکر می کردم و به گفته فروید : که انسان از هر چیزی منع بشه به اون مشتاق تر می شه.
(فکر کنم همچین چیزی بود .مطمئن نیستم.)
اما در خلال این افکار به نظرم رسید این کارت یه نوع جلب توجه هم هست.هر چند توجه منفی باشه. حقیقت اینه که به هیچکدوم از نقاشیات که تو دفتر کشیدی این همه اظهار نظر نشده .
واینکه خیلی وقتا که نقاشی می کشی تشویقت می کنم ولی یه کمی بعد دفترت رو می بندی و می ری سراغ کار دیگه و این به من نشون می ده که یه کودک 2 ساله تا این حد می تونه هوشمند باشه و به ما بزرگترها بگه:
توجه باید خود توجه باشه . تشویق باید خود تشویق باشه و محبت و احترام هم همینطور .نه فقط یکسری جمله و کلمه!