روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

برای دخترم روشا

درباره دخترم

1390/2/26 15:22
نویسنده : مامان ستاره
437 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم روشا،

حداقل دو سال و نیمه که هر چی کتاب خوندم درباره بچه ها و روانشناسی رفتار با بچه ها بوده . هر چی فکر کردم درباره تو بوده . خیلی سریع وارد دنیای من شدی و تمام دنیامو پر کردی طوری که الان درباره هرچیزی که می خوام تصمیم بگیرم اول تو در نظرم میایی.

این روزا حس می کنم وابستگیت به من کمتر شده و از اون حالت اضطراب جدایی دراومدی . حالا با خیال راحت تر می تونم بزارمت و برم سر کار.

نمی دونم بعد از 2 سال زندگی تو دنیای زیبای تو چطور می خوام برم تو دنیای بزرگترا؟!

این روزا قدرت کلامیت خیلی قوی شده. البته از روز اول که شروع کردی به جمله گفتن همیشه مطابقه فعل و فاعل رو رعایت می کردی ولی تا دیشب خودتو سوم شخص می گفتی .روشا می خواد بخوابه. روشا می خواد بره بالا و... اما دیشب می گفتی : لنا می خواد بیاد پیش من . نیکا می خواد بیاد پیش من. رفتم اونجا ماشین سوار شدم. رفتم با نی نیا سرسره سوار شدم. و اینکه کلمه "خودم" رو چند روزه به کار می بری.مثلا می گی بالش خودمو بزار .

پاستلو خیلی قشنگ تو دستات می گیری و خیلی راحت رو کاغذ می کشی . همینطور خط و منحنی می کشی .بعد می گی پبانه (پروانه) و الحق که شکل پروانه ست . یا می گی درخت .که واقعا میون خطوط می تونی درخت رو ببینی . فقط یه چیزی رو مطمئن نیستم که خطا رو شانسی می کشی و بعد می بینی شبیه چیزی شد یا اینکه واقعا از اول تصمیم می گیری اونو بکشی؟!دخترم واقعا محشر می کشی . یادمه تو کلاس طراحی مربیم می گفت جسارت گذاشتن خط رو صفحه نشون دهنده قدرت یه نقاشه.

اشکال رو هم بلدی .دایره ، مستطیل ، مربع ، مثلث و خط . خیلی وقتا اشکال رو روی لباسا و ملافه ها و جاهای مختلف تشخیص می دی و اسمشونو می گی . حتی چند روز پیش تو خیابون علامت احتیاط سر کوچه رو دیدی و گفتی مثلث  بزرگه.

حداقل یک ماهی هست که می شمری .شمارش اعداد رو هم تا 12 بلدی و این در حالیه که کسی تا حالا باهات تمرین نکرده. و من یهو متوجه شدم که بلدی بشمری . می گن آموزش مستقیم ضد خلاقیته و من به یاد دادن ضمنی معتقدم و این موضوع شمارش تو منو مطمئن کرد.

شعر هم فارسی و هم انگلیسی می خونی . این شعر ها رو هم کسی بهت یاد نداده. 

 دختر شاد و خوشرویی هستی .فقط یه کمی از آقایون می ترسی که نشون می ده خیلی با هوشی.

خلاصه مامان هر چی ازت بگه کمه.Love You

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله نگار
17 اردیبهشت 90 20:57
خوش به حال روشا جون
نرگس
17 اردیبهشت 90 23:44
مرسی ستاره جونم که آدرس وبلاگ روشا جون رو به من هم دادی. یک قرار بگذاریم ببینیم خودت رو و این پیشرفت های روشا جون رو. جات شرکت خالیه برگرد این مهاجرت رسالت و با هم انجام بدیم
خاله مهناز
18 اردیبهشت 90 9:40
خیلی عالی بودم چشمام پر از اشک شد بوس
فريده
18 اردیبهشت 90 12:15
ستاره جون منم هوسم شد كه بنويسم اگه حال داشتم شروع ميكنم
ستاره
19 اردیبهشت 90 2:16
مرسی خاله نگار و مرسی خاله مهناز و مرسی خاله فریده . کلی تشویق شدم بنویسم
ستاره
19 اردیبهشت 90 2:17
فریده جون بنویس من مشتری هستم.
ستاره
19 اردیبهشت 90 2:25
قربونت نرگس جون این رسالت خطیر مثل اینکه دست از سر ما بر نمی داره: هر چی وایستادم بلکه بپیچونم نشد. حتما یه قرار بزاریم منم خیلی دوست دارم.
خاله نسیم
29 اردیبهشت 90 10:07
و به اینجا که رسیدم گریه‌ام گرفت.اونقدر با احساس بود که کم اوردم به عنوانه یه مادر، از خودم پرسیدم که آیا واقعا من می‌تونم به اندازهٔ کافی‌ به دخترم محبت کنم، و به اندازهٔ کافی‌ مسئولیت خودمو نشون بدم. من کم اوردم برای اینکه شاید همهٔ این کارهایی که تو برای روشا جون کردی خیلی‌ تحسین انگیز بود، و من موندم که من چه می‌تونم برای دخترم انجام بدم،،،گریه‌ام گرفت برای اینکه دیدم یه مادر بدون هیچ توقع ای‌ هرچه از دستش بر میاد انجم میده برای دختر کوچولوی خوشگلش..