روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

برای دخترم روشا

جمله های روشا کوچولو

1390/3/5 0:47
نویسنده : مامان ستاره
767 بازدید
اشتراک گذاری

امروز توحیاط گفتی پابانه سیفید ( پروانه سفید) بعدش وقتی پروانه پر زدو اومد نزدیکتر گفتی : ترسیدم.

دیروز وقتی داشتیم تو کوچه میومدیم سر راه 3 تا آقا وایستاده بودند و تو یه لحظه وایستادی و یه قدم به عقب رفتی . بعد گفتی : نترس مامان باهاته . و با احتیاط از کنار اونا گذشتی. البته این جمله ایه که این روزا توی هر موقعیت ترس که قرار می گیری می گی. چون یه بار بهت گفتم وقتی مامان هست از هیچی نترس .مامان مواظبته .راستش تو از آقاها و ماشینای خیلی بزرگ و هر چیزی که صدای غیر عادی داشته باشه می ترسی . از پیشی و جوجو هم یه کمی می ترسی.

فک کنم (فکر کنم) ماقا (محمود آقا) اومده بالا.

می دونی اسم ماقا (محمود آقا) چیه ؟ اسمش محبوده.

آقاجون خوابیده ، جوجو خوابیده , پیشی خوابیده ، مامان جون خوابیده ، غزل جون خوابیده ، بادیا (بردیا) خوابیده . خمه (همه) خوابیدن.

نه لنا دخر (دختر) خوبیه. اینو در جواب من و به دفاع از لنا گفتی وقتی که من ازت پرسیدم : کی این کاغذها رو پاره کرده ؟ و تو گفتی : لنا. منم بهت گفتم : مامان کارای بد لنا رو یاد نگیر و تو این جمله رو گفتی که دیگه واقعا نمی دونستم چی باید بهت بگم!

اسم شما چیه ؟ این جمله رو وقتی 2 هفته پیش یاد گرفته بودی تا 3 روز ، روزی 10 بار از من و بابا و  مامان جون و مامانی و بهناز خانوم و همه کسایی که دورو برت بودن می پرسیدی و بعدش منتظر بودی ما ازت بپرسیم : اسم شما چیه و اگر نمی پرسیدیم خودت یادآوری می کردی : اسم روشا چیه؟ بعد خودت جواب می دی : روشا دایشر (دانشگر)

عمه سارا بیا پیش من ، روشا. وقتی اینو می گی دستتو می زاری رو خودت.

دیروز هم به عمه شیوا یه جمله خارق العاده گفتی. حیف که من نبودم و نشنیدم.درست بعد از اینکه 2 ساعت تو خونه مامانی بودی و عمه شیوا هنوز از سر کار نیومده بود.تا عمه شیوا رو دیدی گفتی : داشتم فک می کردم عمه شیبا کجاست؟!

منو نیگا .دستامو نیگا . نیگا کن چه جوری می کنم. اینا رو هم وقتی داری یه شیرین کاری می کنی می گی . مثلا وقتی داری می رقصی و مارش می ری و دستات رو هم موزون میاری بالا.

مامان بیا چی چیشیدم؟ (بیا ببین چی کشیدم) . ببین چندتا مداد دارم. یتی دیده (یکی دیگه) اینجاست.دو تا دیده (دو تا دیگه) هست.

پس آرنیتا (آرنیکا) کوش؟

مامان می شه با این بازی کنم ؟ می شه اینو بردارم؟ بباشید(ببخشید)

می خوای قصه نوژین تریب کنم؟ نوژین دخر مسود بود . مسود مامان نوژینه. نوژین الان تو تخش خوابیده. گزل دخر نسین بود.الان چیشاشو بسه تو تخش خوابیده. شاخان پسر اشین و شزاد بود.

ترجمه:(می خوای قصه روژین تعریف کنم؟ روژین دختر مسعود بود. مسعود مامان روژینه. روژین الان تو تختش خوابیده. غزل دختر نسرین بود. الان چشماشو بسته تو تختش خوابیده. شایان پسر افشین و شهرزاد بود. )

گفتم حرفاتو اینجا بنویسم ولی اینقدر جمله ها و کلمه های زیادی به کار می بری و اینقدر کامل که نمی تونم بنویسم. فقط کامل واقعا کامل حرف می زنی.

 


 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مدرسه ی مامان ها
2 خرداد 90 18:55
سلام بر تو ای مادر! ای اسوه ی صبر و گذشت و مهربانی؛ ای که خداوند بهشت را زیر پای تو قرار داد و شاید خواست به من بفهماند، باید آنقدر در برابر تو خضوع داشته باشم که چهره ی خود را بر کف پای تو بگذارم... « مادر! روزت مبارک.»
نغمه
3 خرداد 90 15:25
عزیز دلم که انقدر دوست داشتنی هستی شما. مثل همیشه شیرین زبون و باهوش. قربونت برم خیلی خیلی بوس
naseem
4 تیر 90 12:49
vay azizam rosha joon,nemidooni che keifi kardam inaro khoondam,kolli khandidam ya arezoo kardam pisham boodi,vali in rooza zoodtar mirand to ham miyaee pishe man be khaleh ham inaro migi..dooset daram andazeye setareh haye asemoon va az setareh bishtar